Romina

مینویسم تا یادم بماند

Romina

مینویسم تا یادم بماند

دود




من نوشت :


کام میدهم به زندگی


میکشد از من


دود میکند


و ذره ذره  خاکستر میشوم


آیا او هم میداند سیگار برای بدن ضرر دارد؟







ته نوشت : نابود کردن ادمایی که ازشون متنفرم برام کاری نداره

                ولی فاصله گرفتنو ترجیح میدم



معذرت نوشت : بابت پست قبلی معذرت میخوام

                    



...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پاییز





دیروز هوا خوب بود


سرد نبود

بارونی نبارید

همه چیز نرمال بود


بیشتر به فصل بهار میخورد تا پاییز


ولی پاییز بودنو حس کردم

بوی پاییز به مشامم خورد

با تمام وجود برای اولین بار احساس کردم که پاییز اومده

بعد از گذر دو ماه




دل درد نوشت : بدم میاد از نویسنده هایی که نویسنده نیستن



آرزو- زندان





دیشب برای اولین بار در عمرم

آرزو کردم کاش جای آن دختر باشم



رغیبم بود

همیشه فکر میکردم بالاتر هستم


ولی حال

اینطور نیست


به خواسته هایش رسیده و هر روز صعود میکند


اما من ...


میله های زندانم  زخیم تر از دیروزهایم میشود



چرا؟





چرا تو اوج تنهایی دستی نیست تا اشکاتو پاک کنه ؟





عنوان ندارم



می خواهم با کسی بروم که دوستش دارم...

نمی خواهم بهای 
همراهی را با حساب و کتاب بسنجم،

یا در اندیشه‌ ی خوب و بدش
باشم،

نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نمی دارد...

می خواهم


بروم با کسی که دوستش می دارم...



رومینا نوشت : از خودم نبود