Romina

مینویسم تا یادم بماند

Romina

مینویسم تا یادم بماند

خوش نیستم




یکی هست که نباید باشه

یعنی باشه ولی زیاد نباشه

یعنی ...


نمیدونم چی میگم

واقعا نمیدونم

ولی خوب نیستم



واقعا ادم برای انتخاب باید چه معیارهایی داشته باشه؟


آرزوهامو چیکار کنم؟

هدفامو؟


روزهایی رو که سالها منتظرم تا برسن



احساس میکنم که گم شدم

مهرسام کوچولو







امشب چندتا از وسایل دیگه ی مهرسام خریدیم

کیفش

قنداقش و ...


ذوقو  شوق دارم که هر روز به تولدش نزدیک تر میشیم

امروز آرزو و مهرداد رفته بودن سونوگرافی

مهرداد میگه کاش بودی

دستاشو تکون میداد حتی خمیازه هم کشید 

دکتره بهمون گفت این شکار لحظه ها بوده

میگفت مثل ادم عادی تو رحم خمیازه میکشه و دست و پاهاشو تکون میده


چقدر حس خوبیه

مادر شدن

مادر بودن

به وجود اومدن جنسی که از جسم خودته



یکی از آرزوهامه که مادر بشم

بچه داشته باشم

و پرورشش بدم

و چه حس خوبیه

اینکه عاشق باشی

عاشق وجودی که میدونی بوی فرشته هارو میده




امیدوارم گل پسرمون سالم به دنیا بیاد

دوست دارم سریع عمه بشم


برای اومدنش پر پر میزنم

خدایا مامان آرزو و مهرسام کوچولومونو سالم نگه دار

آمین



جلوس این ماه خونه ی خاله منیر

جلوس این ماهمون هم خونه ی خاله منیر بود

اولش بود خوب

بد نگذشت

ناهار پلو قیمه بود به مناسبت روز شهادت

و بعداز ظهر خاله زری و شیلا جون اومدن


آخرش فقط بد بود

دوتا باجناق های اول دعواشون گرفت و ...




در کل خوب بود ولی زیاد به من یکی خوش نگذشت

دعای امسالم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پاییز





پاییز فصل خوبی برای تنهایی و اسارت نیست


کمی آزادی میطلبد این سه ماه مملو از غروب





تنهای دات کام

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.