Romina

مینویسم تا یادم بماند

Romina

مینویسم تا یادم بماند

عبور






امروز مثل روزهای قبل


پیــــــــــاده ا ی


از نورعابر قرمز عبور کرد


به همین سادگی



ادامه مطلب ...

بی خوابی



بی خوابی امانم را بریده است

کمی مهربان باشید







احساس دردش در تمام وجودم رخنه میکند

میلرزم


عجب

ترسناک است

سرد است

عجیب است


تنهایی در تاریکی

انزوا

بی قراری


میدانم آرامشی دارد 

کسی که طالبش باشد آرام میشود


اما ...


کوتوله های فضایی

مصیبت ها

پیشی های ملوس

گردالوها 

مریمی ها


و ....


این دسته از ادمها گاهی اوقات تحملش را ندارند


آری


ندارند


کمی مهربان باشید


معجره





بازهم چراغی در کوچه های شبزده ی حوالی ام روشن نبود

اما لبخند میزدم 

هرچند که قدم زدن دشوار بود


در نا کجا آباد رویاهایمان هر روز معجزه ای رخ میدهد




خسته شدم

از این روزای تکراری خسته شدم

از رویاهای تکراری خسته شدم

از خانم و آقای y  خسته شدم



حتی ثانیه هایی میرسه که از نفس کشیدن هم خسته میشم

ولی میگم خر نشو دختر

از مرگ مثل سگ میترسی

دعا کن که داری نفس میکشی