Romina

مینویسم تا یادم بماند

Romina

مینویسم تا یادم بماند

بدون کنایه میگویم.... تولدت مبارک






آقایy امشب تولدتان بود




عذاب وجدان داشتم که با عشق برای شما هدیه نخریده ام

اصلا به عشق شما به مغازه نرفتم


چندباری به خود لعنت فرستادم که چرا نمیتوانم با عشق برایتان هدیه بخرم


اما ...

اما ....

امشب ......(بغض)



وقتی هدیه مرا دیدی که نه نام دارد نه نشانه

به هرکسی فکر کردی جز من


زمانی که نامی از من برده شد

فقط لبخند زدی 


برای تبریک سالروزت نزدیک شدم

تا گونه هایم را از وجودت تر و تبرک کنم 


سرد بودی

خیلی سرد

منتظر بودم تا دستهایت را هم بر شانه هایم احساس کنم


فکر کردم عادی است

نمیتوانی احساساتت را بروز بدهی


اما ...


او از خون تو نیست

از گوشتت نیست

از پوست و استخوانت هم نیست

حتی فامیلی تو را هم ندارد


اما ...


دستانت دور کمرش حلقه خورده بود

و لب هایی را که بی مرز به گونه هایش چسبانده بودی

دیدم


بغض کردم

و باز هم پناه آوردم به همینجا

دنیای مجازی که ...



دیگر عذاب وجدان ندارم برای خرید هدیه ی بی عشق


خیلی وقت است که قلب هایمان مرده است


نه تو مرا دوست داری

و نه من تورا


بچرخ تا بچرخیم 






ناگفته نماند:


برایش پیامکی به این محتوا فرستادم که تولدش مبارک باشد

و خدارا بابت وجودش شکر کردم

به خانه رسیدم


- پیامکم را خواندی ؟

- آری

- ...


حتی نگفت

متشکرم

ممنونم

دوستت دارم

...



آقای y عذاب وجدان نداشته باش برای نفرتی که از من در دلت خانه کرده است


همیشه میگویند

دل به دل راه دارد 


راه منو شما عجیب تاریک است




نظرات 22 + ارسال نظر

رومینا آقای y کیه ؟! البته ببخشید سوال میکنمـ فوضولیه !
دوس نداشتی نگو ولی م این حالتو خوب تجربه کردم
وقت گذاشتم واسش انرژی گذاشتم واسش احساس گذاشتم واسش
چیزی جز به سلامت نشنیدم

زخممـ تو این سرمای تنهایی سر وا کرده !
دردتو میفهمم دختر ... میفهمم

اسم واقعیش تو صفحه ی اول شناسنامم خورده

هرجا میرم ، برای شناخت هویتم اسم اونو میخوان

بازم بگم تا بشناسیش؟

آرش 1391/10/26 ساعت 22:47 http://6eh.blogfa.com


سلام خسته نباشید
چون اولین باری هست که میام وبلاگتون در مورد محتوای پستتون نمیتونم چیزی بگم.اما طرز نوشتن تونو دوس داشتم . بی شیله پیله و از دلتون نوشتین . همیشه شاد باشی و ممنون که سر زدین

باشه

بای

گرفتم رومینا جان ... !
من یه گمشده توی گذشته دارم
ببخشید اگه سوال به جا نبود

بی جا نبود

نمیتونمـ بگمـ خدا هواتو داره وقتی خودمـ باور ندارمـ !
ولی کاش بگذره این روزای دردناک

.....

توهم مثل من نمیتونی فقط بدبختارو ببینی ! میدونم

ادامه مطلبو که خوندم دردم یادم اومد .... بغض ... بغض .... بغض !

یعنی تا الان ادامه رو نخونده بودی؟

رومینا تازه رفتم دیدم ج کامنتتو یه جوری دادم سوء تفاهم برات شاید پیش بیاره منظورم تو اون کامنت تو نبودی خواهر گلم
منظورم کلی بود !
بابت این جواب ناشایستم عذاب وجدآن دارم

ببخش منو باید بهتر مینوشتم

اولش به وجود اومد
ولی بعدش فهمیدم مخاطب من نیستم

چرا خونده بودمة ولی بعد اینکه فهمیدم آقای y کیه دوباره خوندم

گندم 1391/10/27 ساعت 01:05 http://atregandom.blogsky.com

تاریکی راه من و اقای y به جایی رسیده که حتی تارخ تولد هم را هم به یاد نداریم چه برسداز سر وظیفه و یا هرچه بجز عشق برای هم کادو بخریم،دیگه تنفرت نیست تنها بی تفاوتیست و بس.اصلا گاهی یادم میرود اقای y وجود دارد......
رومینا خاکستر درونمو دوباره شعله ور کردی دختر

متاسفم

الینا 1391/10/27 ساعت 10:33 http://elina67.blogfa.com/

دلم میان این همه آدم . . .

فقط کمی . . . سادگی می خواهد . . .

و دلم کسی را می خواهد که نپرسد :

"حواست به من هست ؟ "

فقط بیاید با اندکی نگاه . . . آرام بگوید:

..."حواسم به تو بود ! "

....

محبوبه 1391/10/27 ساعت 12:42 http://mzm70.blogsky.com



به هر حال تولدشونمبارک گلم

مرسی مهربونم

تولدش مبارکککککککک

مبارک

سلام رومینا
خوبی؟
چقدر عجیب
اگه برداشتم از آقای y درست باشه، تولدت مبارک عزیزم

خوبم حمید

ممنون

منظورم تولدش*


کاش قدر همدیگرو میدونستیم قبل از اینکه بخاد دیر بشه ...

قدرمو بدون

tecton 1391/10/27 ساعت 17:48 http://S-parlos.blogsky.com

نمیدونم چی بگم!

سلام

بزرگوار باش دخترم
بزرگوار بودن تو ، گذشت تو ، خالی کردن سینه ات از کینه و نفرت ، نفعی به حال او ندارد ... اما تو را قوی می کند و خدای گونه
که خدای ما هم خداییست که نفرت را عزیز نمی دارد

مراقب خودت باش

از واژه های غریبی استفاده کردی پدرم

چشم . قول میدم

به چی ؟

حمید 1391/10/27 ساعت 21:34 http://saeidpour.blogfa.com

خوندمت. همین

باشه.

نمیدونم . هر چی بخای . معمولا عادت ندارم برای قول دادنم قسم بخورم . فکر میکنم اعتبار حرفام باید بالاتر باشه . شایدم اشتباه میکنم

آدرس را درست آمده ای؟

نگین 1391/10/28 ساعت 23:25

درد داشت این پست...

این همه درد رو از کجا اوردی؟!

زخم میزنه درد ها... زخم ِ عمیق...

....

سکوت میکنم

بله اگه 3 تا کامنت بالا تر رو نگا میکردی میدیدی که درست اومدم .

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد