-
دوشیزه
1391/09/27 16:56
زبانم گاز میگیرم دردش بر تمام جان جاری میشود عجب هوسناک است بوییدن گلی که هنوز چیده نشده است
-
استفاده ی صحیح
1391/09/26 21:18
امروز با تمام وجود درک کردم که چقدر مونده تا بزرگ بشم بابت این زمان زیاد شاکرم به شدت غرق درس خوندن شده بودم* (فردا امتحا ن به شدت سختی دارم ) با صدای گوشیم به خودم میام واقعا درک کردن این موضوع که من از ارتباط با ادم های پررو و هپو بیزارم خیلی سخته؟ نمیدونم نمیخوان بفهمن یا واقعا نفهمن * (بیشتر آدمها میدونن از پیامک...
-
پرواز در اسارت
1391/09/25 20:15
در اون نادانی هایم دلم پرواز میخواهد پرنده همیشه پرنده خواهد ماند حتی اگر پرواز را در اسارت بیاموزد غم نوشت: شاید ناگوار ترین خبر پاییزم بود بهترین دوست پدرم سرطان داره جالبیه دا س تان به اینه که 7 ساله سرطان دا ره ولی مثل یک راز تو دلش نگه داشته الان به شدت حالش بده طوری که ... امیدی به زنده بودنش نیست ولی من هنوز...
-
میم مثل ...
1391/09/22 11:51
مثال بزن برایم دلبرم میم مثل ... نه فرزندم جواب مادر نیست بیاموز که باید دنبال زیبایی ها بود گاهی اوقات زندگی اونطور که میخوای پیش نمیره بعضی جاها هست که اگر از لحاظ روحی کم نیاری و قوی باشی جسمت جلو راهتو میگیره نمیدونم چرا و چه جوری یک هفته از کمر تا زانو مادر خونه به شدت درد میکنه زن داداشم چند بار معاینه کرده میگه...
-
سد صال طنحایی
1391/09/21 20:08
باز هم مشاجره دعوا فریاد خشونت قهر بغض گریه و مثل همیشه ... تنهایی نظر نوشت: فرق در نام است دختران فراری با او فقط فامیلی شان تغییر کرده است از هویت اصلی به فامیله فراتر تغییر شخصیت داده اند آخر نوشت: اینجا در ناخودآگاه بنده یک مرد تجلی نیافته است مشترک مورد نظر من یک نامرد است نه مرد رومینا تو میتونی قدرت مندی خیلی...
-
سیب
1391/09/21 10:16
من نوشت : در خور پاسخ اطرافم دنبال واژه ای میگردم که سیب * در آن پنهان است پاورقی : از سیب متنفرم کاش میشد قبل از تولد خانواده هامونو انتخاب میکردیم کاش دنیا ج نگل بود ( به این معنا هرکسی رو که میکشت ی مجازات نمیشدی حتی تو ا ون دنیا ) کاش احترام به بزرگتر هیچ وقت واجب ن بود
-
دود
1391/09/19 13:49
من نوشت : کام میدهم به زندگی میکشد از من دود میکند و ذره ذره خاکستر میشوم آیا او هم میداند سیگار برای بدن ضرر دارد؟ ته نوشت : نابود کردن ادمایی که ازشون متنفرم برام کاری نداره ولی فاصله گرفتنو ترجیح میدم معذرت نوشت : بابت پست قبلی معذرت میخوام
-
...
1391/09/19 11:13
-
پاییز
1391/09/19 01:14
دیروز هوا خوب بود سرد نبود بارونی نبارید همه چیز نرمال بود بیشتر به فصل بهار میخورد تا پاییز ولی پاییز بودنو حس کردم بوی پاییز به مشامم خورد با تمام وجود برای اولین بار احساس کردم که پاییز اومده بعد از گذر دو ماه دل درد نوشت : بدم میاد از نویسنده هایی که نویسنده نیستن
-
آرزو- زندان
1391/09/18 13:28
دیشب برای اولین بار در عمرم آرزو کردم کاش جای آن دختر باشم رغیبم بود همیشه فکر میکردم بالاتر هستم ولی حال اینطور نیست به خواسته هایش رسیده و هر روز صعود میکند اما من ... میله های زندانم زخیم تر از دیروزهایم میشود
-
چرا؟
1391/09/16 13:35
چرا تو اوج تنهایی دستی نیست تا اشکاتو پاک کنه ؟
-
عنوان ندارم
1391/09/16 00:52
می خواهم با کسی بروم که دوستش دارم... نمی خواهم بهای همراهی را با حساب و کتاب بسنجم، یا در اندیشه ی خوب و بدش باشم، نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نمی دارد... می خواهم بروم با کسی که دوستش می دارم... رومینا نوشت : از خودم نبود
-
تلخ
1391/09/16 00:27
امروز هم تلخ بود مثل فردا که میدونم کمی تلخه کلا تنهایی تلخه چه فرقی داره جو چه طوری باشه امروز با تمام وجود دوست داشتم قاتل باشم بکشم نابود کنم چقدر گاهی اوقات انسان وحشی میشه به این فکر میکردم اگر واقعا موقعیتش بود ادم میکشتم ؟
-
محکوم به خاموشی
1391/09/13 15:41
صدای موبایلش بلند میشود نگاه میکند و... به راحتی رد میشود مخاطب خاصی که شاید له له میزنه برای شنیدن صدایش بیش از حد هم اگر لجبازی کند محکوش میشود به خاموشی لبخند میزنم لبخند میزند و ماسماسکش را در جیب جا میدهد دستان او نزدیک تر و اندامم فکرم نگاهم هر ثانیه دورتر میشود قوه ی تلخ و سرد سوهان روحت شد و تمام میشود قراری...
-
خوش نیستم
1391/09/13 15:19
یکی هست که نباید باشه یعنی باشه ولی زیاد نباشه یعنی ... نمیدونم چی میگم واقعا نمیدونم ولی خوب نیستم واقعا ادم برای انتخاب باید چه معیارهایی داشته باشه؟ آرزوهامو چیکار کنم؟ هدفامو؟ روزهایی رو که سالها منتظرم تا برسن احساس میکنم که گم شدم
-
مهرسام کوچولو
1391/09/09 22:46
امشب چندتا از وسایل دیگه ی مهرسام خریدیم کیفش قنداقش و ... ذوقو شوق دارم که هر روز به تولدش نزدیک تر میشیم امروز آرزو و مهرداد رفته بودن سونوگرافی مهرداد میگه کاش بودی دستاشو تکون میداد حتی خمیازه هم کشید دکتره بهمون گفت این شکار لحظه ها بوده میگفت مثل ادم عادی تو رحم خمیازه میکشه و دست و پاهاشو تکون میده چقدر حس...
-
جلوس این ماه خونه ی خاله منیر
1391/09/06 12:31
جلوس این ماهمون هم خونه ی خاله منیر بود اولش بود خوب بد نگذشت ناهار پلو قیمه بود به مناسبت روز شهادت و بعداز ظهر خاله زری و شیلا جون اومدن آخرش فقط بد بود دوتا باجناق های اول دعواشون گرفت و ... در کل خوب بود ولی زیاد به من یکی خوش نگذشت
-
دعای امسالم
1391/09/06 12:31
-
پاییز
1391/09/05 12:11
پاییز فصل خوبی برای تنهایی و اسارت نیست کمی آزادی میطلبد این سه ماه مملو از غروب
-
تنهای دات کام
1391/09/04 22:10
-
بله
1391/09/04 02:21
-
تنهایی
1391/09/04 00:36
-
عاشورا
1391/09/03 01:08
بعد از مدتها یا شاید بهتره بگم سالها رفتم مراسم سوگواری عاشورا نه اینکه بخوام شرکت کنم یا حس مذهبی بیاد سراغم جریان اصلیش برمیگرده به خاطره های کودکانه ای که داشتم خونه ی مادری مامانم فروخته شد یعنی بهتره بگم خونه ی نیم قرنی مادر بزرگ و پدر بزرگم که به رحمت خدا رفتن فروخته شده خونه ای که همه ی نوه های خانواده ی...
-
یادش بخیر
1391/09/01 21:19
-
2
1389/10/23 20:04
-
1
1389/10/23 13:16