Romina

مینویسم تا یادم بماند

Romina

مینویسم تا یادم بماند

غریبه






این روزها دوست دارم

هر غریبه ای را

بدون درک جنسیت ها

تا حد مرگ

به آغوش بکشانم


فقط غریبه باشد

و با غربتش مرا ارضا کند


دیگر

میدانم رویاهایم

به آرزو تبدیل نمیشوند





ته نوشت :


عجب غریب است از من

پاییزی که دیگر برگهایش زرد نیست


تنفر





خیلی دشوار است


دوست داشتن آدم های حقیقی که در دنیای واقعیت کنارت


قدم میزنند

نفس میکشند

زندگی میکنند



به راستی چرا نمیتوانم این آدم ها را دوست داشته باشم ؟


مشکل از من است

یا آنها



ادامه مطلب ...

طفاوت






در روز حضور دارد
خب ، مسئله ی عادی میباشد


اما امان از زمانی که در شب
کنار ماه
حضور پیدا کند

آن وقت اسمش را میگذارند :

آخر الزمان








ته نوشت :

تفاوت ها همیشه بد یا خیلی خوب نیستند
باید با منطق پیش رفت
گاهی تفاوت داشت
و گاهی همرنگ شد

ادامه مطلب ...

عنوان ندارم






دهانش را ببو

به چشمهایش خیره شو

بازوهایش را در آغوش بکش

و طعم لبهایت را آشکار کن

مطمئن باش که شرمنده میشود

از بوی سیگارش




ته نوشت :

گاهی برا حل کردن مشکلات معمولی زندگیت

سعی نکن از آدمای  که سواد زندگی کردن ندارن تکرار کنی


ادامه مطلب ...

پست فوری



یک سفر فوری پیش اومده که باید برم

فردا عازم بندر عباسم

 


ادامه مطلب ...

طلاق






یک عمره بی دلیل

کنارم دلخوشی

چه جوری تو خودت

غرورو میکشی


به هر راهی زدی

نشد آدم بشم

نشد مرد کسی 

که میخوادم بشم



تو آزادی بری

درو وا میکنم

 طلاق از من بخواه

من امضا میکنم 



لینک دانلود این موزیک


ادامه مطلب ...