Romina

مینویسم تا یادم بماند

Romina

مینویسم تا یادم بماند

خسته شدم

از این روزای تکراری خسته شدم

از رویاهای تکراری خسته شدم

از خانم و آقای y  خسته شدم



حتی ثانیه هایی میرسه که از نفس کشیدن هم خسته میشم

ولی میگم خر نشو دختر

از مرگ مثل سگ میترسی

دعا کن که داری نفس میکشی

زمان آزادی ام فرا نمیرسد ؟






باز هم دعوت میشوم به محفل دوستانه شان

خانه ای دنج

سرشار از عطر قهوه

و گرم


علاقه نشان میدهم برای حضورم

اما در دل


باز هم حصار میکشم اطرافم 



رفت و آمدی وجود نخواهد داشت

فراموش نکن که هنوز در بند به سر میبری





ادامه مطلب ...

بدون هدف خاصی






به این روزهایم مینگرم

روزهایی که ...


واقعا دوستشان ندارم


امروز بود؟

اری امروز بود

فروشنده کتاب فروشی کنارم آمد


مبهوت نگاهش میکردم

حافظه یاری کرد نزدیک یک ماه است هر روز در این مکان بین نوشته ها قدم میزنم


فکر کردم او هم میخواهد مرا مثل فروشنده ی قبلی از مغازه اش دور کند


فروشنده ی خشنی که بیشتر اوقات برای کشتن وقت هایی که رنگی نداشتند به مغازه اش پناه میبردم

به قفسه های پری که هیچ چیزی نداشتند خیره میشدم

حتی شاید این خیره شدن به طولانی ترین لحظات هم میکشد

و اخر در اوج نا امیدی تقاضای ادامس مورد علاقه ام را میکردم


اخرین بار عذرم را خواست

با لحنی تیز هشدار داد که در این اطراف میتوان مغازه های دیگری برای وقت کشی پیدا کرد


حتی روزهای آخر وقتی تقاضای ادامس مورد علاقه ام را میکردم

در کمال ناباوری فریاد میزد موجود نیست




گمان بردم آن هم تصمیم های این رنگی را گرفته است


 لبخند میزد

سعی کردم لبخندهایش را تکرار کنم


اما سرما لبهایم را خشک کرده بود


سرمای نگاهش

سرمای دستانی که به حریم شخصی ام نزدیک میشدند


شاید یکی از نوشته های گابریل بود 

نمیدانم

یادم نیست

هر چه بود پخش زمین شد

و  برای ابراز خشونت راه دیگری نداشتم


(نفس عمیق توام با اه )



جدیدا مکانی پیدا کردم که مملو از عکس های عروسک های فرنگی است

سرگرمی جالبیست که به آنها خیره شوی

ساعت ها

بدون هدف خاصی


مرد






دستانش را لمس میکنم

چشمهایش را میبندم

و گونه هایش را نوازش میکنم


عجب دردیست تنهایی

امروز

باز هم ادمی از زمین کنده شد





پر از غم نوشت :


اون دوستی که بهتون گفتم سرطان داره

تو این پست


مرد

به همین راحتی




ادامه مطلب ...

استفاده ی صحیح






امروز با تمام وجود درک کردم که چقدر مونده تا بزرگ بشم



بابت این زمان زیاد شاکرم






ادامه مطلب ...

پرواز در اسارت




در اون نادانی هایم

دلم پرواز میخواهد

پرنده همیشه پرنده خواهد ماند

حتی اگر پرواز را

در اسارت بیاموزد






ادامه مطلب ...